الخطاط هنر ايرانيان
29 مهر 1384برچسب:خط كوفي,خوشنويسي,معلی محرم عكس,عكس,تكامل خطوط عربي و نقش ايرانيان
خط کوفی با تمام انواعش به دو دستهي بزرگ تقسیم میشود: خطوط کوفی مشرقی و خطوط کوفی مغربی. (4: ص21) در خطوط کوفی شرقی دو شیوهی متفاوت را میتوان دید: یکی شیوهی اصل عربی و دیگری شیوهی ایرانی. این شیوه از خوشنویسی یکی از مواردی است که ذوق ایرانی آنرا به عالیترین درجه از زیبایی و فخامت رسانید. این ملت صبور و بردبار حتی در تاریکترین و مصیبتبارترین ادوار زندگیاش، هیچگاه از توجه به هنر غافل نبوده است. در تمام زمینههای علمی و فنی و ذوقی و هنری هیچگاه رسالت خود را فراموش نکرده و چشم عالمیان را به آثار ارزندهي خویش خیره ساخته است. هنرمندان ایرانی به دلایلی دامن همت به کمر زدند و در تزیین و تحسین خطوط کوفی کوشیدند و پس از تلاشهای بسیار و خلق نمونههای متنوّع، موفق به ابداع شیوهای شدند که به شیوهی ایرانی شهرت یافت و بهترین نمونههای آن خطوط مزیّنی است که بر تارک بناهای مذهبی و برجها و منارهها میدرخشند و یا در قالب قرآنها و مکتوبات گوناگون در موزهها و مجموعهها خودنمایی میکنند. (4: ص21 و22)
در قرن سوم و چهارم هجري ابنمقله بيضاوي (متوفاي 328) معروف به ابنمقله وزير كه صدارت القاهربالله عباسي را برعهده داشت، نخستين كسي است كه از او بهعنوان خوشنويس ياد شده است، وي به بيسر و ساماني اقلام خط خاتمه داد و با تعيين دوازده قاعده، آنرا تحت قاعدهي سطح و دور درآورد و ابعاد حروف را هندسي كرد و خط را به كمال و ظرافت رسانيد. (17: ص6) به اعتقاد دكتر مهدي بياني اين مرد بزرگ ايراني كه پدرانش اهل بيضاي فارس بودند، پيشقدم يكي از زيباترين مظاهر هنري يعني خوشنويسي در تمدن اسلامي است. (6: ص1016)
عليبن هلال معروف به ابنبواب ادامهدهندهي كار ابنمقله بود، وي با كامل كردن اقلام منتخب ابنمقله براساس قاعدهي هندسي و به كار بستن دوازده قاعدهي وي و تصرفاتي در آن به شيوه و طريقهي خود، حروف و كلمات را به ميزان نقطه سنجيد و با ترويج و انتشار اين شيوه، قلم ريحاني را پايه گذاشت. (17: ص7)
در قرن هفتم هجري، ياقوت مستعصمي (متوفاي 698 هـ ق) با جرح و تعديل خطوط و تثبيت اقلام ششگانه ـ معروف به خطوط اصول (6: ص1227) ـ گام بزرگ ديگري در نظم بخشيدن به امر خوشنويسي برداشت. وي با انتخاب شش قلم (ثلث، نسخ، ريحان، محقق، توقيع و رقاع) و پرداختن به آن ساير اقلام را به وادي فراموشي سپرد. (17: ص7)
پس از دورهي زندگي طولاني ياقوت مستعصمي، باب تازهاي در خوشنويسي باز شد و پيروان سبك ياقوت، مخصوصاً شاگردان بيواسطهي او كه شش تن بودند و به «استادان ششگانه» معروف شدهاند، پايهي خطوط اصول را بر جايي نهادند كه دست كمتر كسي از هنرمندان بدان جايگاه رسيد و بعضي از ايشان از استاد نيز فراتر رفتند. اين استادان بنام: احمد سهروردي، يوسف مشهدي، سيد حيدر، نصرالله طبيب، ارغوان كاملي و مباركشاه تبريزي همه ايراني بودند و آثار كمنظير ايشان از نفايس و جواهر آثار هنر اسلامي و موجب سرفرازي ايران و نمايندهي استعداد سرشار و ذوق فياض ايرانيان در هنر خطاطي است. (18: ص 8)
اما كار بزرگ ديگري كه در تاريخ تطور خط به دست ايرانيان صورت گرفت و استاد فضائلي از آن با عنوان «نهضت خطي» ياد كرده است. وضع خط تعليق، نستعليق و شكسته نستعليق است كه از قرن ششم و هفتم شروع شده و در قرن هشتم و نهم نضج و پختگي يافته و سرانجام در قرن دهم و يازدهم راه كمال پيموده تا به اين زمان رسيده است. (17: ص7) پيشروان بنام اين نهضت خطي در خط تعليق خواجه تاج سلماني اصفهاني (898 ق) و خواجه اختيار منشي گنابادي (990 ق) هستند (17: ص8) و واپسين نمونهي عالي آن آقامحمدكاظم واله اصفهاني است، كه سنگ گور خود را به مرض موت به خط تعليق نگاشته است.
در خط نستعليق ـ كه آن را به حق عروس خطوط اسلامي دانستهاند (18: ص9) پيشاهنگي با ميرعلي كاتب تبريزي و جعفر بايسنغري و سرانجام باباشاه اصفهاني و نابغهي خط ميرعماد حسني است و در خط شكسته مرتضي قليخان شاملو و استاد كل درويش عبدالمجيد طالقاني است كه اين خط را به كمال زيبايي رساند. (17: ص610)
استاد فضائلي نام احمد نيريزي را ـ كه در اوايل جواني از نيريز فارس به خطهي خط، اصفهان آمد (19: ص14) و در دربار شاه سلطان حسين صفوي در اصفهان به لقب «سلطاني» رسيدـ در رديف پيشقراولان خط آورده و مينويسد: «او واضع شيوهي مخصوصي در خط نسخ بود كه همان سرمشق نسخنويسان ايران گرديد. نيريزي معروفترين و زبردستترين استادان نسخ ايران است و از آثار قلم وي آن مايه به جاي مانده كه كمتر از استادي ديده شده است.» (17: ص354)
خوشنويسي در اصفهان
29 مهر 1398برچسب:هنر خوشنويسي,عكس,عكس خوشنويسي,هنر خوشنویسی در اصفهان
خط زبان است، شادی دل، سفیر خرد، جانشین اندیشه،
سلاح دانایی و ندیم دلارام دوستان بهوقت جدایی است.
آنه ماري شيمل (4: ص29)
خط و خوشنويسي
خط مانند تکلم وسیلهای است، برای تفهیم مقصود و بیان منظور و عواطف شخص به دیگران؛ با این تفاوت که از تکلم، صرفاً در زمان حال و مکان معلوم استفاده میشود، ولی خط میتواند زمان و مكان را درنوردد و منظور نویسنده را به کسانی که در نقاط دورتر یا در زمان آینده زندگی میکنند برساند و احساس وی را به آنان انتقال دهد. بنابراین، خط نوعی از زبان است؛ زبانی که بیشتر دوام دارد و دایرهی نفوذ آن گستردهتر است. (4: ص26) تعريف جامع و مانع خط را علامه دهخدا چنين آورده است: «خط هنر تثبيت ذهنيات است با علايم معهود چشم. احتياج به حفظ خاطرهها، نخستين محرك پيدايي خط در بين اقوام عالم بود» (9: ج 6، ص8650).
بين خط و خوشنويسي از همان آغاز رابطهي تنگاتنگي وجود داشته است. اگرچه خط در آغاز پیدایش، بر اثر نیاز بشر به بیان خویشتن پا به عرصهي ظهور نهاد، اما خوشنویسی در همه حال به منزلهي مرزی شکننده و نامعین بین هنر و این نیاز آدمی جلوه کرده است. همیشه و هرجا که خط و نوشتار برای ثبت سادهي علامتهای نوشتاری و انتقال مفهوم وجود داشته، هنر خوشنویسی نیز برای ایجاد زیبایی در نوشتار حضور يافته است (12: ص162).
بهرغم اين مرزبندي ظريف بين خط و خوشنويسي، بايد گفت خوشنویسی تاریخی به قدمت خط و جغرافیایی به وسعت عالم اندیشهي بشر دارد. انسان اندیشمند وقتی اراده كرد اندیشه را از فنا شدن در زمان نجات بخشد، آن را در قالب کلام ریخت و کلام را خانهنشین خانهي خط کرد (7: ص3). و به این ترتیب خط ابزاری شد برای اینکه اندوختهي دانش و فرهنگ بشری از دستبرد زمان در امان ماند و خوشنويسي قالبي متعالي شد براي خط كه گاهي توجه به آن از توجه به محتوا پيشي گرفت. چنانكه عبدالعلي تفرشي (19: ص8) در ستايش نابغهي خط ميرعماد گفته است:تا كلك تو در نوشتن اعجازنما ست / بر معني اگر فخر كند لفظ رواست / هر دايرهي تو را فلك حلقه به گوش / هر مدّ تو را مدت ايام بهاست.
در كتاب تاريخچة مصور الفبا، نقل قول بسيار دلكشي دربارهي خوشنويسي الفباي فارسيـ عربي از حسن مسعودي آورده شده، كه متأسفانه به اصل اثر كه به نام «خوشنويسي» و با تاريخ 1986 معرفي شده، دست نيافتم، به ناچار به نقل قسمتي از آن بسنده ميكنم: «خوشنویسی فقط در آفرینش بصری یک متن معین خلاصه نمیشود، بلکه آرایشی هنری است که مفهومی انتزاعی از کل جهان بهدست میدهد. (12: ص170) خوشحالی، شادی، آرامش، اضطراب و خشونت اجتماعی در هنر خوشنویسی جذب و متجلی میگردد. خوشنویسی، حتی اگر براساس الفبای عربی باشد ـ و بنابراین غیرقابل درک برای بسیاری [از مردمي كه با اين زبان آشنايي ندارند] ـ باز هم به سبب ظرفیت جذب عواطف و حیاتبخشی دوباره به آنها، زبانی جهانی شده است. ... خوشنویس کاملاً در هنر خویش ادغام میشود و به سبُکی یک حرف به پرواز در میآید، یا بر اثر سنگینی حرفی دیگر کمر خم میکند. از دید او موفقیت در بیان احساس درونی به منزلهي نیل به لحظهي باشکوه آزادی است، زیرا آنچه را باید بگوید با کلامی که بر صفحهي کاغذ فرومي ريزدوفريادمي زند... خوشنويسي، هنر مقدس
ايرانيان اگر در آفرينش خط در رتبهي نخست نباشند، اما در خوشنويسي اين تقدم را نسبت به ساير تمدنهاي مشرقزمين داشتهاند. «کهنترین زمانی که در ایران توجه به زیبایی خط شده است، دوران هخامنشیان است و آن خط حک شده بر دخمهي داریوش در نقش رستم، با رنگی آبی بر زمینهي خاکستریرنگ کوه است.(14ص13) خطي كه در نوشتن ارژنگ ماني از آن استفاده ميشد، بهدست مانويان درست شد، تا افكار عالي ماني را بدان بنويسند، اين مطالب با مركبهاي رنگين بر ظريفترين كاغذ نوشته شده بود و تذهيبهاي بسيار عالي داشت. (14: ص14) بنابراين ايرانيان با فن خوشنويسي و تذهيب و تزيين خط از ديرباز آشنايي داشتهاند و اين هنر را با خود به شرق دور يعني چين و ژاپن بردهاند.
خط و خوشنويسي نه فقط در نزد ايرانيان، كه در تمام مشرقزمين بهويژه در ميان مسلمانان هميشه تقدس داشته است، اما برای ایرانیان که باور دارند تقدیر یا «سرنوشت» نوشتهای ازلی است، که از روز ازل در «لوح محفوظ» برای انسان مقدر شده، و از بخت و اقبال با تعبیر «پیشانینوشت» یاد میکنند، تقدس خط پیشینهي بسیار کهنتری دارد: بسی پیشتر از آنکه «گاتها و متون اوستا» یعنی سرودها و تعلیمات زردشت با دست توانا و هنرمند مغان با آب زر بر دوازده هزار پوست گاو دباغیشده نوشته شود (14: ص14) و خط کهن ایرانی را به جهت تقدس مذهبیاش «دیندبیره» يا «اوستایی» نام نهند؛ كتيبههاي ميخي هخامنشي را با نقشي از «اهورا مزدا» بر پيشاني آن تقدس ميبخشيدند و سنگنبشتهي روايت تاريخي داريوش را «بيستون» يا «بغستان» به معني «ايزدكده» و يا جايگاه عبادت نام مينهادند تا با تقدس بخشيدن به اين مكان، آن را از گزند مخالفان محفوظ نگاه دارند.
رمان گيرشمن باستانشناس نامدار دربارهي نقش قدسي و تأثير جادويي خط بر روي پارهاي از اشيا، كه تا درون گور همراه صاحبانشان همسفر شده، مينويسد: «وقتي نوشتهاي روي اشيائي موجود باشد به آن نيروي سحرآميزي ميدهد و خاصيت پيشگيري از حوادث براي صاحبش پيدا ميكند.» (20: ص 284) حرمت اين نيروي سحرآميز و جادويي خط و «نوشته» هنوز هم در بين عامه بهويژه بيسوادان محفوظ است.
براي پيروان اديان توحيدي صاحب كتاب، خط هميشه جنبهي قدسي داشته است، ولي برای مسلمانان که معجزهي پیامبرشان کتابی است که «کلامالله» است ـ و در آن خداوند به «قلم و آنچه كه مينويسد» قسم ياد ميكندـ خط نه فقط ظرف اندیشههای والای بشری، که ظرف سخن خداست (7: ص 3) و از آنجا که سخن خدا «کلامالله» مقدس است، نوشتن اين كلام و بهویژه خوشنویسی آن نزد مسلمانان به امری قدسی تبدیل ميشود و تمام کوششهای هنرمندانه در این زمینه متمرکز ميشود. از طرف ديگر به دلیل حرمت نگارگری و پیکرتراشی در جهان اسلام، خوشنویسی به اوج هنرنمایی ميرسد و به عروس هنرهاي اسلامي تبديل ميشود. به گفتهي تیتوس بورکهارت «شریفترین هنر بصری در جهان اسلامی، خوشنویسی است، مخصوصاً نوشتن قرآن کریم که نفس هنر دینی به شمار میآید.» (به نقل از 4: ص35)
آنه ماري شيمل نيز دربارهي خوشنويسي اسلامي ميگويد: «خوشنویسی را میتوان مهمترین نمونهي تجلی روح اسلامی بهشمار آورد. (15: ص11).
علاوه بر خوشنویسی کلام خدا به صورت مصحف، کتیبههای مساجد و مدارس و بناهای مذهبی جلوگاه دیگری از هنر خوشنویسی است. چنانکه بعضی از این بناهای باشکوه والا، که به پیشگاه خداوند اهدا شدهاند، شایستهي آناند که لقب نمایشگاه مجموعهي هنر اسلامی بگیرند. مسجد جامع اصفهان كه بيش از هزار سال تاريخ معماري و هنرهاي وابسته از جمله خوشنويسي را بر سينهي در و ديوار خود حفظ كرده است، نمونهي عالي نمايشگاه هنر اسلامي است. از اينرو در اين كتاب كوشيدهايم گزيدهاي از اين آثار را معرفي كنيم. بسیاری از هنرمندان بینام و نشان این آثار که تمام هستی خود را وقف خدمت خداوند جمیل کردهاند، با شور و شوق تمام کوشیدهاند که بهترین تصوری را که از جلال و جمال و زیبایی دارند در این آثار مقدس جلوهگر سازند